در این شماره ما از همراه شدن شروع میکنیم. از همراه شدنی که ما را حیرت زده کردهاست و افسوس میخوریم که چرا به پایان سلام کردیم.
سوار بر تاکسی شمال تا جنوب تهران را میپیماییم و به صحبتهای کسی گوش میکنیم که از اتوبوسهای شلوغ گریزان است.
سپس بار دیگر از خصوصیسازی میگوییم. از ارتباط سرمایهداران بیطرف با دولت و از تلاش همه کسانی که وجود دولت را شر میدانند برای به دست آوردن آن. از رئیس اتاق بازرگانی و صاحب یک کازینو حرف میزنیم و همچنین از کالا شدن آموزش و بهداشت و خدمات عمومی.
به صدای مردمی گوش میکنیم که درست نمیدانند چه بر سرشان آمدهاست. گلبانگ محبتی را میشنویم که از جایی که نباید برآمد و باز افسوس میخوریم که چرا خبری از کباب نیست؟
در پایان باز هم درودهایی میفرستیم و ترانههایی میشنویم.
فراموش نکنید «دولت شرکت سهامی بورژوازی است»، باز هم بشنوید و باز هم با ما بگویید.
صداهای استفاده شده در این برنامه
همسفر – گوگوش
Tico Tico – 127
Kalashnikov – Goran Bregović
Wrong – Depeche Mode
همهاش دود بود (خبری نبود از کباب) – ۱۲۷
شهیدان شهر – فرهاد
بحث بسیار مفید و پاسخ های خوب به طرف داران خصوصی سازی سرمایه سازی واقعا زحمت می کشید ممنون
رفقا متاسفانه مذخرف میگید و تکراری. همین امروز کلی زندانی سیاسی آزاد شدند. از امرآبادی و ستوده تا عرب سرخی. دانشجوهای ستاره دار در حال ثبت نام هستند. قیمت سکه و ارز و تعدادی کالای اساسی در خال کاهش است. پوشش درمانی بیماران خاص برگشته یا حداقل نسبت به ابتدای سال بهتر شده. خیلی ها امیدوار ترند و شما همه اش را دود میبینید. چون مردم را نمی بینید. حرکت توده و انتخاب هایش را. همچنان تمام فراکسیون های برژوازی را یک کل مشابه میبینید.
بچه ها این که با ملت مصاحبه کنید و سطحی نگری و اشتباهاتشان را مثلن درباره خصوصی سازی مسخره کنید فاجعه است. از ما گفتن
رفیق عزیز
در موارد ابتدایی جای بحث باز است اما در مورد پخش صدای مردم به هیچ رو قصد تمسخر نبوده و اون بخش ابدا گزینشی نبوده و تنها در جهت این بوده که نشان داده شود تا چه حد چیزی که خواست عموم مردم جا زده میشود از سوی آنها ناشناخته و گنگ است. درباره اشتباهات ِ ما هم این ماجرا هنوز پایانی باز دارد
اول این که برایِ ستوده و امرآبادی و عربسرخی خوشحالم و برایِ خیلیایی که هنوز اون تواَن ناراحت، امیدوارم کمکم مشکلِ همه رفع بشه -بلکه اینجوری تهش مشکلِ رفقایِ چپِ دانشجو و فعالایِ کارگری هم رفع بشه!- نیمایِ عزیز خبرایِ خوب رو منم میشنوم، به شخصه از این که تورم بیاد پایین تا حقوقِ چهارصد و خوردهای هزار تومنیِ کارگرا هم به یه جایی از زندگیشون برسه خیلی خوشحالم؛ البته امیدوارم که جنسِ این خیلی خوشحال بودنِ حداقلی رو درک کنی، منم از رسیدنِ دارو به بیمارها و تجهیزاتِ پزشکی به بیمارستانا از تهِ دلِ خوشحال میشم، و همینطور از اینکه میبینم بعضی دوستان میتونن به دانشگاه برگردن. فکر نمیکنم هیچ انسانِ آزادهای از بازپوششِ بیمهی درمانیِ بیمارانِ خاص ناراحت بشه، و تازه علاوه بر همهی اینا میخوام مطمئن باشی که به بازگشتِ عقلانیت در ادارهی امورِ مملکت، -علیرغمِ اینکه از استعمالِ بی رویهی اصطلاحِ “بازگشت به عقلانیت” توسطِ اقتصاددانایِ اصطلاحاً اصلاحطلب بیزارم- و کنترل شدنِ بنیادگراییِ مذهبی، امید بستم. اما یه سوال ازت دارم: این مردمی که رفقایِ فنگی نمیبینن و تو میبینی دقیقاً کیا هستن؟ شهروندانِ غیور و جان بر کفِ فیسبوک؟ یا دانشجوهایِ ذوقزدهی علامه؟ مردمِ معترضِ بالاشهرنشین؟ یا اینایی که توی میدون ونک شعار میدادن که “برادرِ شهیدم رایت رو پس گرفتم”؟ این تودههایی که انتخاب و حرکتشون رو فقط شماها میشناسین چه جور تودههایی هستن و اصلاً کجا زندگی میکنن؟ آیا ده میلیون کارگرِ ساکن در تهران -پایینتر از خط انقلاب- و شهرستانهایِ محروم به همراهِ خانوادههاشون یا ۲۵ میلیون روستانشینِ این مملکت تویِ این تودهی خروشانِ شما جایی دارن؟ آیا تهیدستانِ شهری، زاغهنشینها، مهاجرین و… با جمعیتِ چند ده میلیونیشون تویِ تحلیلهایِ شما میگنجن؟ بیا زیاد اوقاتِ هم رو تلخ نکنیم؛ من از اوناش نیستم که انتخابات رو به سبکِ سلطنتطلبا از بیخ و بن بیمعنا و چرند بدونم؛ اما از اوناش هم نیستم که درونِ چاهِ اصالتِ دادن به انتخابات یا ایدهی دموکراسی برایِ دموکراسی و ماندلابازی سقوط کنم. منم مثلِ تو معتقدم که تودهها امسال با این انتخابات میخواستن چیزی بگن؛ چیزی نه در سطحِ خودآگاهِ طبقاتی، بلکه در سطحِ ناخودآگاه! تودهها به تنگ اومده بودن، از حماقت حکام، از فقر، از بیکاری، از تورم، از چپاولِ اموالِ عمومی و… تودهها خواستار رهایی بودن، و هیچ راهی هم به جز انتخابات پیشِ رو نداشتن. حالا آیا واقعاً به نظرِ تو یک انتخاب از میانِ انتخابهایی محدود اون هم بدونِ داشتنِ هیچگونه منبعِ آگاهیبخشی در جهتِ اتحادِ طبقاتی، یا وجودِ هر نوع آلترناتیوی نشانهی یه تغییر و تحولِ مهمه که فقط تو و امثالِ تو (چپهایِ دانشجویِ آگامبن و رانسیرباز) ازش سر در میارین؟ آیا واقعاً شماها فقط مردم رو میشناسید؟ شماهایی که انعطافِ تاکتیکیِ چپ رو با فرمانبرداریِ محض از فراکسیونِ غالبِ بورژوازیِ امروزِ ایران یعنی دار و دستهی اصلاحطلبا اشتباه گرفتید و ضرورتِ پیوندِ مقطعی با طبقهی متوسط و خردهبورژوازی رو در دنیایِ جدید به قیمتِ به فراموشی سپردنِ طبقهی کارگر و فرودست، فهمیدید!
از همهی اینها گذشته، همونطور که گفتم منم کاستن از فشارِ تحریم ها بر مردم (هرجند که کپی رایتِ این کلمه مال شماست!)و دفعِ خطرِ جنگافروزیِ امپریالیسمِ فرو رفته در بحران رو اولویت میدونم، منم کارایِ مقطعیِ این دولت رو فعلاً تأیید میکنم؛ اما آیا این به اون معناست که در مقابلِ اظهازنظرهایِ حالبهمزنِ نهاوندیان و نیلی و آخوندی هم باید سکوت کنم؟ آیا باید به سوءاستفادهی این آشغالا از وضعیت برایِ فرو کردنِ ایدهی بهادادنِ به بازارِ آزاد تن بدم؟ آیا باید به ادعایِ جماعتِ اقتصادیِ دولت که مشکلِ ما در اجرا نکردن و عدمِ اجرایِ صحیحِ سیاستِ خصوصیسازیه در حالی که خودشونم میدونن مقصرِ اصلی مشکلاتِ اقتصادیِ الانِ ما، صرفاً اجرایِ بیواهمهی این سیاستها در دولتِ نهم و دهمه، هیچ جوابی ندم؟
از اون گذشته واقعاً چرا مسخره کردنِ حرفهایِ احمقانهی مردمِ اصطلاحاً طبقهمتوسطی و لمپنیزمِ اخلاقیِ حاکم بر گروه هایِ خردهبورژوایِ تهرانی رو فاجعه میدونی؟ فکر نمیکنی این ماجرا فقط به خاطرِ تعلقِ طبقاتیِ خودت به اونهاست؟ تازه فرض کنیم که فنگیها حتا کارگرها و فرودستها رو هم به خاطرِ اعتقاد داشتن به خصوصیسازی مسخره کنن -هر چند که تویِ مصاحبههایِ این برنامه بیشتر افراد طبقهمتوسطی بودن-، آیا این واقعاً پدیدهی مسخرهای نیست؟ تصورِ یه کارگر که به بهبودِ وضعیتِ خودش بعد از خصوصیسازی معتقده خندهدارتر از تصورِ حسنِ روحانی بدونِ ریش و بایه سیبیلِ کلفتِ چربشدهی از بناگوش در رفتهست! تو اینطور فکر نمیکنی؟ راه آگاه کردن از مسیرهایِ متفاوتی میگذره: تلنگر زدن، حرف زدن، همدلی، دیالوگِ مستقیم، نیش و کنایه، و حتا مسخزه کردن! ما راهی به جز آگاه کردنِ مردم نداریم. اما مسئلهی تو و گونهی فکریِ تو تویِ دانشگاهها و تویِ فیسبوک اصلاً آگاه کردنِ مردم به فاجعهای که درش زندگی میکنن نیست؛ تو مردم رو کامل میدونی، بدونِ اشتباه، بدونِ نقص، معصوم و زیبا! اما من مردم رو فقط وقتی که به وضعیتِ خودشون آگاه باشن زیبا میدونم و اتفاقاً معنایِ اصلیِ سیاستورزیِ مردمی هم همینه، چیزی که در ایران و به وسیلهی فیلسوفانِ جوانِ فیسبوکنشینِ با پشتسر تودهها راه افتادن اشتباه گرفته شده….
تردید نباید داشت نرمش قهرمانانه به معنای گردن نهادن براستیلای بی چون و چرای نئولیبرال های وطنی ست که در ادامه مذاکرات پشت پرده حضرات امتیاز خواهند گرفت .همواره چنین است که پایان ایدئولوژی منجر به در آغوش گرفتن دشمنان مردم خواهد بود به نفع اردوی سرمایه و علیه نیروی کار.
نقدی اگر به این برنامه وارد هست ابدا این نیست که چرا وقتی دولت و ملت و بخش خصوصی همه دست در دست هم داده٬ شاد و خوشحال و مچّکرند شما امیدها رو دارید از بین میبرید. انتقادی که من دارم اینه که گویا شما هم تعاریف سرمایهدار در مقام “تولیدکننده و کارآفرین” و “مردم” در مقام “مصرفکننده” رو پذیرفتید. حاکم بودن روح چنین تصویری از ابتدای برنامه قابل تشخیص بود و اونجا که از “دو جور مردم” حرف زدید کاملا مشخص شد. طبقهی کارگر ـ اون که بیش از همه “تولید” و کمتر از همه “مصرف” میکنه و بازندهی اصلی در هر دوی این حوزه در اثر خصوصیسازی است در تحلیل جایی نداشت؟ جا نداشت کمی هم از معنای شعار “بهبود فضای کسب و کار” میگفتید؟
در جواب نیما که: “مصاحبهی بچهها با ملت” و “مسخره کردنشون” برای دفاع از خصوصیسازی رو فاجعه نیست. فاجعه اینه که مردمی که از “اتحاد کارگر٬ برزگر و رنجبر” شکل گرفته بود و میخواست “استثمار و استعمار” رو “ریشهکن” کنه امروز باید صبح تا شب بدوه تا بالاخره یه استثمارگری پیدا شه که نیروی کارش رو بخره و به دولت برای سرپیچی از اوامر “جاهعهی جهانی” فحش بده. فاجعه اینه که “استقلال” و “آزادی” اینبار معنای “امروزی”ش رو در “استقلال” بانک مرکزی و “آزادی” بازار پیدا کرده.
http://ir.mondediplo.com/article1790.html
http://www.hafteh.de/?p=47267
درود و خسته نباشید فراوان برای رفقای عزیز رادیو فنگ
خط فقر در ایران از مرز ۱ میلیون و ٨۰۰ هزار تومان گذشته و این در حالی ست که حداقل حقوق بین ۵۴۱ تا ۶٣٨ هزار تومان است و تیم اقتصادی جدید با هدف برداشتن حداقل حقوق وارد عرصه شده است همچنین حقوق کارمندان دولتی بین ٨۰۰ تا ۹۶۶ هزار تومان است.
بر اساس آمارهای دفتر توسعه ریاست جمهوری بیش از ۲ میلیون کارمند استخدامی و پیمانی در ایران مشغول کار هستند و تعداد کارگران بر اساس آمارهای دولتی نزددیک ٣۰ میلیون نفر برآورد شده است (گمانه زنی های مستقل جمعیت طبقه کارگر را بیش از این تخمین میزند) و بر اساس اعلام مرگز آمار ایران در زمستان گذشته تعداد بیکاران ایران ۲ میلیون و ٨۷۷ هزار نفر بوده است.
این شاید قسمتی از مردمی باشند که نیما و دوستان دیگر از دیدنشان غافل هستند چرا که این جمعیت نه در مکان تهوع اوری چون فیس بوک هستند و نه اینکه برای دختر بازی ادای روشنفکر در میاورند
مشکل اما از کمونیستها هم هست اگر گزینه سرکوب را کنار بگذاریم که در جای خودش اهمیت دارد اما به هیچ وجه دلیل اصلی و مهمی در راه رشد و اعتلای سیاسی نخواهد بود کما اینکه تا کنون در هیچ کجای جهان نبوده . با نبود یک برنامه از سوی چپ هم روبرو هستیم
به نظر میاید چپ ایران یک تحلیل همه جانبه و اساسی از جامعه در دست ندارد مقدمتا به یک تحلیل اقتصادی نیاز هست کما اینکه مارکس فلسفه و حقوق را رها کرد برای بررسیدن اقتصاد و نزد او اقتصاد از همه چیز مهم تر بود لنین ما همین دانشمند استراتژیست تنها زمانی یک برنامه مدون سیاسی را طراحی کرد که قبل تراز ان کتابی در مورد صورتبندی اقتصادی روسیه نگاشته بود و بر مبنای ان استراتزی سیاسی خودش را هم استخراج کرد امارهایی که در بالا اشاره شد تماما از منابع دولتی ست نه توطئه یک کمونیست
امیدوارم این تحقیق صورت بپذیرد و تیم های مختلف مطالعاتی از هر جایی برای انجام این کار تلاش کنند و گمان میکنم تا زمانی که یک چنین تحلیل همه جانبه ای از اقتصاد ایران در دست نباشد نمیتوان استراتزی سیاسی مناسبی را هم در دستور کار سیاسی قرار داد وگرنه با این حال ده انتخابات دیگر هم بیاید و برود و انقلاب هم بشود باز جایی برای کمونیست ها نیست الترناتیو نه به این معنا که عده ای رفقا ان را تبدیل به لق لقه زبانی شان کرده اند و نه (ان مجله کذایی توهین و تقصیر) یعنی همه چیز الترناتیو از اقتصاد گرفته تا فرهنگ از سیستم اموزشی گرفته تا سیستم قضایی.
انچه چپ میخواهد انجام یک مطالعه همه جانبه اقتصادی ست برای طرح ریزی صورت بندی اقتصادی اکنون و پاسخ به مهمترین ابهامات و سوالات که در همین مصاحبه ها هم ضرورتش دیده شد
پس از ان طرج یک برنامه سیاسی و حرکت بر مبنای ان است
این کار میتواند از همین استدویوی بهار اغاز شود
اگر اینگونه شود باید امیدوار بود که جلوی انحرافات بسیاری در دورن چپ و گمراهی تشکل های کارگری هم گرفته خواهد شد و باید امیدوار بود که میتوان صفی در برابر جنبش های دیگر شکل داد
چپ و راست هر دو بخشی از واقعیت رو رد میکنن.به نظرم چپها به اندازه بقیه از آدمها بردگی میکشن.این گروگان گیری که میکنن از طبقه کارگر خودش عین بردگیه.طبقه کارگری که اصلا شما رو نمیفهمه.پس انقدر آمارشون رو ندید.شما میگید خصوصی سازی خوب نیست.اقتصاد آزاد آشغاله.همه این ها در نهایت به بردگیه انسان می انجامه.اوکی.من هنوز ندیدم سیستم اقتصادی توی تاریخ که مردم رو در نقش برده متصور نشه.نه سیستم شما رو قبول دارم نه اقتصاد چینی نه ایرانی نه غربی و نه شرقیش.در نهایت ما ضعیفیم.و اگه روزی هم قدرت بگیریم با بقیه همین میکنیم. حرف من اینه.مشکل من بیشتر از این که با سیستمهای اقتصادی باشه یا با نظامهای حاکم؛ با مردمه.که در خارج توی صف اپل می ایستن و در ایران توی صف مرغ.سیستمها همه در نهایت یک کار رو میکنن.هیچوقت ادعا نکنید که ما روش بهتری بلدیم.سیستم چپ هم به بدی راسته.خیلی از حرفاتون چرنده به نظرم و خیلی از حرفها درست.داستان اینه که همه حرفهاتون برا خودتون درسته.یعنی شما ما به ازائ کوچک زاده اید برا من.که بعضی حرفاش درست و بعضی چرند.با این فرق که شما گوشه چپ دروازه رو خوب مراقبت میکنید و دیگری گوشه راست.دروازه بان خوبه یکم تحرک هم داشته باشه. منظورم اصلا روحانی و سیستم اعتدال نیست. کمی واقعیتها رو ببینید وهمراه بشید باش.شما شورشهای ترکیه رو هم همراهی کردین.خاتمی به هر طریقی تو این رادیو باید زده بشه.همچنان مخالفت ضمنی دارید با اسد.اسد و سوریه ای که الان اصلا سر تهش معلوم نیست.همچنان از انقلاب و فوایدش میگید.این پافشاری احمقانه روی اصول جزو ذات چپ و راسته. اما گوش میکنم جفتتون رو و گاهی ازتون یاد میگیرم.گاهی.ممنون .
Tamame kasai k b in barname naghd daran khaheshan aval sarmaye va naghd eghtesadie marxo bekhonan baad nazar bedan choon dar in ketabha khososi sazi joz kolahe bozorgi bara mardom nist nemidonam chera rofagha yadgereftan alaki moze begiran va faghat donbale bi arzesh kardane faaliate digaranan???
درود بر شرفتان فنگی ها، درود
با نظر نیما موافقم
رضا مظاهری
زیرخط انقلاب
زیرخط فقر
جوانمردقصاب شهرری
اگرچه با بسیاری از بخشها به خصوص نگاهتون به وضعیت سیاسی ایران موافق نیستم، ولی خسته نباشید! بخشهای مربوط به خصوصیسازی خیلی خوب بود.