کتاب پیش رو اولین گام های ما در کتاب فنگ، در راستای بازنشر بخشی از تلاش پیشینی برای توضیح آن چیزی است که در شوروی اتفاق افتاد. چنین کتابی نه جانب داری از تمام محتواییست که سالها قبل نگاشته شده، که دو هدف را دنبال می کند؛ نقدی که حالا با پیشی گرفتن گفتمان نئولیبرال در سراسر جهان و از جمله در ایران، مهجور ماندهست. و در ادامه آعاز آن چیزی است که به راستی اینجا و اکنون باید اتفاق بیافتد؛ رهایی نیروهای مترقی از هویت گرایی بیسرانجام همهی این سالها، و پی افکندن شکلی از نقد پیش روندهی وضع موجود، که دیگر در جایگاه دفاعی این سال ها قرار نمی گیرد، در عین آنکه سنتاش را فراموش نمی کند و بدان وفادار می ماند.
خستهنباشید رفقا٬ امیدوارم این پرونده رو ادامه بدید.
در ادامهی گفتهی شما که: “در مقابل فلاسفهی اخلاق و سیاست، روزنامهنگاران ریزبین، و هم هی کسانی که نگران حقوق بشر – البته در گذشتهی سپری شده که خطرناک هم نیست – هستند، تمام تاریخ جهانی که برای برون رفت از پلشتیهای سرمایهداری کوشیدهاند را جُستهاند، مبادا نقطههای تاریک بوده باشد و از
قلم افتاده باشد. این همه البته میتوانست وظیفهی همهی ما در قبال تاریخ باشد، اگر و تنها اگر در جهت و خدمت «توجیه وضع موجود» نبود.” اضافه میکنم: ” به محض اینکه کسی کوچکترین نشانهای از درگیر شدن در پروژهای سیاسی با هدف تغییر رادیکال وضع موجود از خود نشان میدهد٬ همه در جوابش میگویند: “اگر چه خیرخواهانه است٬ اما قطعا این هم به گولاگ دیگری ختم میشود!” «بازگشت به اخلاق» در فلسفهی سیاسی امروز بیشرمانه از وحشت گولاک یا هولوکاست یه عنوانهای دیوهای غایی سواستفاده و برای انکار هرگونه مشارکت و درگیری رادیکال از ما باجخواهی میکند. در اینجا لیبرال رسوا میتواند رضایتمندی ریاکارانهی خود از وضع موجود را نشان دهند: آنها میدانند فساد هست٬ استثمار هست و… اما هر گونه تلاش برای تغییر امور را از لحاظ اخلاقی خطرناک و ناپذیرفتنی٬ محکوم و یادآور گولاک یا هولوکاست میداند…”
(اسلاوی ژیژک. مبارزهی طبقاتی یا پستمدرنیسم؟ بله٬ لطفا!)
عـــالــی…
واقعا عالی
شما اگه اگه دشمنی به اسم نئولیبرال نداشتید چی کار میکردین ؟ صبحتون شب میشد ؟
نه ولی شبمون راحت صبح میشد
بسیار حوب و عالی در هر صورت شوروی تجربه بزرگی برای چپ بوده و به ما یتد داد که توتالیته بودن پاسخش نابودیس امیدواریم از تجربه شور وی به نحو احسن استفاده کنیم
اگر کاپیتالیسم و لیبرالیزم آمریکایی که در تاریخ تا کنون بدترین فجایع انسانی و برده داری و کشتار و اعدام و جنگ و سرنگونی دولت های دمکراتیک نوپا(مانند مصدق) وجایگزینی آن با پادشاهان دیکتاتور و مذهبی نبود – دنیایی بسیار متفاوت از امروز داشتیم – مردم دنیا فهمیدند آمریکا و دست نشانده هایشان هیچ اعتقادی به حقوق مردم و بشریت ندارند و همیشه معامله میکنند مانند فجایع و سرکوب مردم و بمب شیمیایی دولت سوریه که با مماشات لیبرال ها با اسد همراه بوده است – و یا ۳۰ سال سرکوب و اعدام و نقض حقوق بشر در ایران که تنها با محکوم کردن طرفین برای عوام فریبی انجام میشود –
خوب بود.ممنون