در این شماره، همزمان با اولین باران پاییزی ما بیخانمان میشویم. با استودیو فریمان خداحافظی میکنیم و در جستجوی استودیوی بعدی در حال اندازهگیری فاصلهمان با انقلاب هستیم. در این میان با یک کوچ دستهجمعی مواجه خواهیم شد. با برخیها سرشاخ میشویم، به بعضیها یادآور میشویم که وقتی یک آدمخوار با کارد و چنگال غذا میخورد، این یک پیشرفت نیست و سعی میکنیم برای پدرها و مادرهایمان از «اینترنت و بیشتر از اینترنت» بگوییم.
در میانهی کار دنبال چیزهایی خواهیم گشت. در ادامه از وقاحت هیلاری کلینتون تعجب نمیکنیم. نه تعجب نمیکنیم. از اینکه فهمیدیم ضمیر «شما» در «نوبت شما» به ما برنمیگردد تعجب نمیکنیم. نه، تعجب نمیکنیم. به هوشمندان دست نمیدهیم و آماده میشویم تا تمرینات را وا داده و پیش از تغییر دوبارهی قوانین بازی، به مسابقات برگردیم. در این میان از کمکهای شبانهروزی دوستانمان فرهاد، جون بائز، ا پرفکت سیرکل، ریدیوهد و فریدون فروغی هم استفاده خواهیم کرد.
فراموش نکنید که ما حرفهای نیستیم. بشنوید و با ما بگویید ؛
[podcast]https://radiofang.org/files/radiofang04med.mp3[/podcast]لینک دانلود با کیفیت و حجم پایین (۱۵ مگابایت)
[ mp3 | ogg ]لینک دانلود با کیفیت و حجم متوسط (۳۰ مگابایت)
[ mp3 | ogg ]لینک دانلود با کیفیت و حجم بالا (۶۰ مگابایت)
[ mp3 | ogg ]
بهترین برنامهتون بود… خسته نیاشد..
واقعاً چه فرقی میان خانم کلینتون و آنهایی که بالای سر ما هستند وجود دارد؟ ثمره دخالت های بشردوستانه شان را در لیبی شاهدیم که به چندهمسری ختم شده … لطفا از ما بیرون بکشید … هزینه لشکرکشی نظامی خود را خرج پرداخت بدهی آن نود و نه درصدی کنید که وال استریت را بند آورده اند …
بحثتون خیلی عالی بود. خوشحالم که با رادیوتون آشنا شدم. بی صبرانه منتظر قسمت های بعد برنامه هاتون هستم 🙂
*لینک رادیوتون رو به سایتم اضافه کردم.
هرچند با تحلیلتون از شبکه های اجتماعی آنلاین چندان موفق نیستم اما همچنان برنامه اتون رو دنبال می کنم؛)
دوستان گرامی،
خوشحالم که همچنان هستین و برنامه میسازین. خوشحالم که صدای آلترناتیو در کنار صدای رسمی دیکتاتوری و سرمایهداری وجود دارم. خوشحالم که امکان وجود گزینهای غیر از چاله و چاه رو بیان میکنین.
اما، این برنامه به نظرم زرد بود. کمی خالهزنکی بود. نقدهاتون رو قبول دارم. باگهای شبکهسازی اجتماعی آنلاین هم هر روزه میبینم. ولی اشاره به این یا اون فرد کمی سطح نقد رو پایین میآره به نظرم.
مورد دیگر، یکی دو موردی که اشاره کردین، نشون از عدم تفحص دقیق شما در مطالب داره. مثلن: اون عکس برد پیت و آنجلینا که اشاره کردین، فردی خوش ذوق، چند روز بعد از چرخیدن عکسی در مورد کمک به کودکان گرسنه، این عکس رو به عنوان طنز درست کرد (با همون متن). خود این فردا – در کمال تعجب – دید عکسی که برای تمسخر این حرکت درست کرده، در طول یک هفته بیش از ده هزار مرتبه باز اشتراک گذاری شد! اگه کامنتهای اون عکس رو بخونین، بهتر متوجه میشین.
امیدوارم استودیو فریمان هر چه زودتر جاش رو به استودیو سیاهکل بده و به تلاش جالب توجه خودتون ادامه بدین.
زندهباد صدای آلترناتیو!
بهنام عزیز ممنون از لطفت و ممنون از دقت نظرت. ما میخواستیم کسانی که توی فضا نیستند بفهمند ماجرا چیه که مثال زدیم. از قضا اسم از کسی نیاوردیم که اون اتفاق نیافته …درباره ماجرای اون عکس هم حیرت ما از خود شیر شدن ماجرا به حدی بود که دیگه خیلی واردش نشدیم. با این همه حق با توست. باید بیشتر دقت می شد
خوشحالیم که با ما همراهی
و خوشحال تر که ما رو صدایی آلترناتیو خوانده ای
ممنون
دمتون گرم بچه ها، کارتون عالیه!
رادیو فنگ رو در وبدیــو به اشتراک گذاشتیم. (وبدیــو یک مرجعه از تمام رادیو اینترنتی ها و پادکست های فارسی)
بچه ها دمتون گرم…خسته نباشید واقعن،البته من هنوز این شماره رو گوش نکردم وبعد از گذاشتن این کامنت می خوام گوش کنم ولی گفتم قبلش یه خسته نباشیدی بگم بهتون
ممنونیم سارا 🙂
موضوع خوبی رو انتخاب کرده بودید ولی به نظر من خوب واردش نشدید.
اطلاعات کافی نسبت به تاثیر شبکه های اجتماعی ندادید. بحث این شبکه ها و گودر و چیز های دیگه بسیار مفصله.
سیاست های دولت ها. امنیت. تزریق فرهنگ و …
از همه بدتر هم این که شبکه ها با توجه به زیر ساخت و نیاز های غرب طراحی شدن و به روز رسانی می شن, ولی به خاطر نبودن زیر ساخت های مناسب و حتی فرهنگ این شبکه ها تو کشور, مردم ما بیشتر دنبال تفریح و ارتباطات گذرا هستند و از هیچ کدوم از پتانسیل های اصلی این شبکه ها مثل آموزش, تشکیل جامعه های کاربری مختلف, ارتباط پزشک و بیمار, تحلیل بازار و … استفاده نمی شه که این یعنی اتلاف وقت بیشتر برای ما ها.
برنامه دوم که راجع به کار کودک بود عالی بود. قشنگ وارد موضوع شدید و البته حقایق مطرح شد. شاید جا داشته باشه
که این برنامه رو بعدا با رویکردی باز مثل دومی تکرار کنید.
موفق باشید.
صداتون همیشه گرم و پویا و انقلابی…. عالیه…… البته حضوری هم گفتم.. به نظرم مهم اینه که کار منظم و مداوم باشه… در ضمن بازم دارم می گم یه خورده زمانش زیاده به نظرم.. الان همه بی حوصله ایم… کوتاه دوست داریم بشنویم…. اما از این که انگشتتون را تو چشم و گوش مخاطل فرو می کنید تا از خواب بیدار بشه ممنونم….
سلام
بچهها شکل نگاه شما مستقل ازینکه چیه خیلی مهمه که فقط اون رو با ذکر دلیل توضیح بدین.
مسخره کردن حجم وسیعی از آدما با تلخند حس خوبی به من مخاطب که همعقیده هم هستم نمیده.
نشون دادن مشکل کار مهم و ارزشمندیه اما تمام کار نیست. حتی اگر به نظر شما راه حلی وجود نداره بهتره مشکل رو مودبانه توضیح بدین.
البته همه اینا نظر منه و شما میتونین دلایل خودتون رو برای اینکار داشته باشین!
دیگه اینکه خسته نباشین و ممنون که وقت میزارین 🙂
بابک عزیز ممنونیم که گوش دادی رادیو رو، و وقت گذاشتی و نقدمون کردی. اگه برنامه رو با دقت گوش داده باشی توی اون قسمت ما صرفا بخشی از اون چیزی که دیدیم توی این فضا رو برای مخاطبمون تعریف کردیم. اگه خنده ای می بینی یا لحنی شوخ مسخره کردن کسی نیست. هر چند برخی رفتارها خنده داره و. اگه خنده داره وقتی بازگو میشه با خنده به اون رفتار باید ایراد گرفت و نه به واکنش به آن. در هر حال بی اینکه بخواهیم کسی رو برنجونیم نقدمون رو گفتیم. هر چند نقد به خودی خود می رنجاند.
ممنونیم از لطفت
بسیار عالی
مهمتر از اجرا مقصود شما از انجام اون بوده چون هرکسی میتونه به مقادیر مختلفی احساس ناراحتی کنه.خوشحالم که قصدتون این نبوده 🙂
مساله دوم اینکه آیا میشه براتون برنامه فرستاد یا خیر؟از برنامه های بسیار کوتاه تا بسیار بلند. اینکه کاملا همون رو پخش کنین یا گوش کنین و در موردش خودتون صحبت کنین هم مهم نیست.میشود آیا؟
بابک جان هنوز ایدهای در مورد برنامه گرفتن از باقی دوستان دور و نزدیک نداریم. در واقع رادیو هنوز در مرحلهی آزمون و خطاست. قصد اون رو داریم که ستونها و بخش هایی رو اضافه کنیم. باید منتظر بمونیم کمی کار شکل مشخص تر بگیره تا بتونیم همکاری باقی دوستان رو هم داشته باشیم. با این همه خوشحال میشیم که با ایدهها و راهنمایی هایت با ما باشی
خدا قوت و خیلی ممنون که این رادیو رو راه انداختین. امیدوارم به همین صورت کارتون ادامه پیدا کنه و دچار مشکلی نشین.
به نظر من ایده شبکه ی اجتماعی خیلی خوبه. وجود یک شبکه ای که من از طریق اون با همه ی دوستانم ارتباط برقرار می کنم به صورت بالقوه چیز خوبی یه، حالا ممکنه نصفی از دوستانی که دارم توو همین شهری زندگی کنن که من زندگی می کنم. مثلا من می تونم یک نوشته، خبر، عکس و غیره و غیره رو می تونم به صورت فیزیکی به صد نفر نشون بدم یا می تونم برای این صد نفر ایمیل کنم یا اینکه می تونم اون رو روی صفحه ی شبکه ی اجتماعیم بذارم و اون صد نفر دوستانم بیان و اون مطلب رو ببینن. ولی این شبکه ی مجازی نباید جایگزین روابط اجتماعی غیرمجازی بشه. به نظر من بجای اینکه با استفاده از این شبکه های مجازی روابط فیزیکی تبدیل به روابط مجازی بشه باید از این شبکه های مجازی کمک بگیریم تا روابط اجتماعی غیر مجازیمون رو قوی تر کنیم. صحبت کردن راجع به خوبی ها و بدی های این گونه شبکه های اجتماعی زمان زیادی لازم داره و نه شما در یک ساعت می تونستین درباره ی تمام جنبه های اون بحث کنین و نه من می تونم با نوشتن چهار خط کل نظرم رو بگم. در نهایت می خوام بگم از هر چیزی هم میشه استفاده مثبت کرد و هم استفاده منفی، از خیلی چیزا میشه در جهت پیشرفت استفاده کرد یا همون چیز می تونه جلوی پیشرفت ما رو بگیره، به نظر من همه چیز توو این دنیا نسبیه.
موفق باشید.
خیلی خوشحالم که شما هستید. از شماره ی ۱ همراهتونم و عالیه کارتون
خیلی خوشحالم که شما هستید.
از این نگاه خیلی خوشم اومد که گفتی: به جای اعتراض به موقعیت فرودست بودنشون دست به هویت بخشی به اون میزنن.
میشه بپرسم از کجا دونستی؟
این شیوهی نقد میزگردی خیلی خوبه.البته مثل خیلیها نقد اساسی به نظرات دوستان داخل برنامه دارم که البته طبیعیه؛ هرکسی نظر خودشو در مورد هر چیزی داره و قرار نیست جامع نظرات باشه!
ممنون از زحماتتون 🙂
نا امید کننده بود. یه ساعت، با یک نگاه بالا به پایین، در باره ی کسانی که در فضای مجازی چس ناله میکنند، در یک فضای مجازی چس ناله کردین. بد نبود به جای این همه غر زذن و کوبیدن ملت و نفی، بیشتر بر این تمرکز میکردید که چطور میشه از این پتانسیلِ همصدایی ها استفاده عینی کرد. میگفتید که کل این بهار عربی هم از یک تجمع فیس بوکی آغاز شد
با درود و شادباش به شما،
لطف کنید نام آهنگِ خارجی را که در این برنامه بین صحبت ها پخش می شد را اعلام کنید.
با سپاس
مساله خود سانسور است، نه راه های دور زدن…
اما متاسفانه ما ایرانی ها توانایی و استعداد عجیبی در پذیرفتن،خم شدن، تغییر شکل دادن، عادت کردن، کنار آمدن و هماهنگ شدن با هر فشار و محدودیتی داریم.
در این سال ها یاد گرفتیم چطور توی گزینش ها دروغ بگوییم تا شغل مورد نظر را به دست بیاوریم، چطور ظاهرمان را تغییر دهیم تا کارمان انجام شود، چطور مشروب را جاسازی کنیم و حتا در رستوران ها بنوشیم. روزها در اداره ها و سازمان های دولتی کار می کنیم و شب ها ماهواره می بینیم و به سیستم فحش می دهیم. با مست کردن و پارتی گرفتن و فحش دادن و آواز خواندن در مهمانی هایمان، احساس مخالف و مبارز بودن می کنیم…
حالا هم فیسبوک و نت جایگزین بسیار مناسبی برای مهمانی ها شده، چون لایک می خورد، چون بیشتر دیده می شویم، چون تایید می شویم و در جمع محدود آدم های اطرافمان فکر می کنیم”بی شماریم”
اتفاقا تمام مناسبات زندگی واقعی به شبکه های اجتماعی هم آمده اند و این طور نیست که چون در فضای نت همه ما مثلا صفر و یک یا یک آدرس اینترنتی هستیم، مثل هم و در یک سطح باشیم.
راستی بد نبود به اورکات و یاهو۳۶۰ م اشاره می کردید. همه این مناسبات عجیب و غریب از ان جا شروع شد. از دور هم جمع شدن های اعضای ۳۶۰… از درگیری های اینترنتی تا پاتوق ها و حتا یارگیری ها
.
دست کم بر اساس فیلم “شبکه اجتماعی” فیسبوک راه اندازی شد تا آدم ها اگر توی مهمانی یا سر کلاس نتوانستند رابطه ای ایجاد کنند، از این فضا استفاده کنند، هم عکس و فیلم بگذارند و … کلا قرار نبود فرهیختگی در این عضویت باشد.
جالب که استفاده اصلی ما هم از فیسبوک همین است ولی اصرار داریم به حضورمان در فیسبوک وجهه فرهنگی و ادبی یا فعالیت اجتماعی بدهیم و هر کدام خودمان را از سایر کاربران متفاوت و مجزا می دانیم.