شماره‌های رادیوصبح جمعه با شما

شماره‌ی سوم / سوزن ِ گرامافون

By ۱۳۹۰/۰۷/۳۰ ۱۵ نظر

سومین شماره‌ی رادیوفنگ را با تاخیری یک‌روزه پیشکش شما می کنیم. در این شماره سوزن گرامافون ما گیر می‌کند، نه روی مارگاریتا. و چشم‌های ِ ما همچنان باز می‌ماند، به لگدها و گلوله‌ها. و ذهن ِ ما در خود می‌پیچد به تماشای دیدن مرگ یک دیکتاتور، همراه با پرسش‌ها و پرسش‌ها …
و در پایان سرانجام حق به حق‌دار می‌رسد. پای ِ بعضی‌ها به برنامه‌ی ما باز می‌شود. به برخی کلیشه‌ها حمله می‌شود و از بعضی‌ چیزها اعاده‌ی حیثیت می‌گردد.
و صد البته این مهم صورت نمی‌گرفت مگر با تلاش دلسوزانه‌ی کشمیر،  ویکتور خارا و مثل همیشه دوستان ما در پینک فلوید.

بشنوید و با ما بگویید ؛

[podcast]https://radiofang.org/files/radiofang03med.mp3[/podcast]

لینک دانلود با کیفیت و حجم پایین (۱۴ مگابایت)

[ mp3 | ogg ]

لینک دانلود با کیفیت و حجم متوسط (۲۸ مگابایت)

[ mp3 | ogg ]

لینک دانلود با کیفیت و حجم بالا (۵۶ مگابایت)

[ mp3 | ogg ]

۱۵ نظر

  • مهدی گفت:

    خیلی خوب بود، امیدوارم با همین قوت ادامه داشته باشه .
    و البته خوب می‌شد یکم درباره‌ی نوع فعالیت رادیو و گوینده‌ها تو خود سایت می‌نوشتید.

  • مهدی گفت:

    سلام
    مثله دفعات قبل عالی
    ۲۰ دقیقه اول رو خیلی پسندیدم
    اگه ممکن بود بیشتر ادبیات و شعر بگنجونید
    گیر کردن سوزن گرامافون خیلی خوب و به جا بود
    دمتون گرم

  • میلاد گفت:

    سلام. تدوین اش به قوت دفعه ی قبل نبود. اگر رنگ آمیزی کارتان را بیشتر کنید جذابیت و کیفیت کار بالاتر می رود. در کل باز هم آفرین

  • مهدی آمیزش گفت:

    با سلام خدمت رادیو فنگی های عزیز
    برنامه قبلی از کیفیت خیلی بهتری و تدوین بهتری برخوردار بود
    اما گیر کردن سوزن گرامافون خیلی عالی بود
    اگر که به کیفیت قبلی بود واقعا عالی میشد
    بی سبرانه منتظر برنامه های بعدی هستیم
    موفق باشید

  • بابک گفت:

    باز هم دستتون درد نکنه و خسته نباشین رفقا. با توجه به اینکه می خواین این تم رو تا چند برنامه ادامه بدین فکر می کنم چند تا نکته رو که نظرم رو جلب کرد رو براتون بنویسم تا اگه به دردتون خورد استفاده کنین:
    • در ابتدا تا حدود هفده، هیجده دقیقه و بعد از روخوانی کتاب چارلز دیکنز که بدون هیچگونه اکسپرشن و هیجان روایی، تنها روخوانی شد، مشخص نشده بود که موضوع برنامه چیست. این نکته هم با روند قبلی برنامه ها همخوانی نداشت، و هم شنونده را در مدت زمان یاد شده معلق نگه می داشت و این تعلیق بسیار طولانی عملا مانع از پرداخت متمرکز شنونده به مطالب عنوان شده، در طول این هفده هیجده تقیقه می شد.
    • محتوای عنوان شده که قرار هم هست برای چند برنامه ی دیگر هم ادامه داشته باشد بسیار بدون مقدمه به میان پرتاب شد. در واقع اگر بحثی در محافل پیرامون نقد مارکسیسم و وجوب یا عدم وجوب آن در جریان است، مشخصا زمینه ی لازم برای بحث نیز مهیا شده است. شنوندگان رادیوی شما، اگر مارکسیست نباشند، که احتمالا اکثرا هم نیستند، اصولا ضرورتی برای بحث پیرامون اینکه چرا کلیشه ی معروف یاد شده پوچ است را در خود حس نمی کنند و این وظیفه ی شما است که ابتدا به بیان این ضرورت بپردازید. اینکه خود این بحث از ضرورت آن صحبت می کند نیز کافی نیست. چرا که اساسا پرداختن به این چرایی است که در ابتدا باید مطرح شود.
    • از آنجا که زبان برنامه ها و همینطور شنوندگان فارسی است، نظر شخصی من این است که این بحث بسیار تاثیرگذار تر، جذاب تر و حتی موجه تر می بود که در کانتکستی ملموس بیان می شد. یا لا اقل ارجاعاتی به مصادیق جاری معاصر ملت در آن گنجانده می شد تا هم از ملالت سخن بکاهد، و هم در فهم بیشتر آن میسر افتد.
    • برخلاف روند برنامه های قبلی که افراد به ایراد سخن و تبادل نظر و بحث و گفتگو می پرداختند، برنامه ی حاضر بیشتر به یک روخوانی شبیه بود. روخوانی که تنها ویژگی برانگیزاننده ی یک روخوانی، که همان آهنگ کلام و هیجان بیان است را نیز در خود نداشت. شنونده در این سیر کلامی یکنواخت، به سختی می تواند خود را با محتوای مباحث همگام نگه دارد.
    مخلص رفقا 😉

  • عالم گفت:

    رادیو تون رو دوس دارم و هر هفته گوش می دم فقط یه ایراد کوچولو(که متاسفانه خیلی روی اعصابه) و اون هم این که یکی از مجریان آقا مثل این خانوم های توی بلندگوهای فرودگاه حرف می زنه. چرا؟

    • فاطمه گفت:

      عالم جان این مساله عمدی نیست، این دوستمون لهجه اصلیشون همینطوره. خوبه که همدیگه رو همونطور که هستیم بپذیریم، گذشت آن روزگاران 😉

  • بهنام گفت:

    بچه‌ها من مشتری شدم. هر هفته سر می‌زنم. 🙂
    دمتون گرم!

  • alert("DUDE!!!"); گفت:

    alert(“DUDE!!!”);

  • فاطمه گفت:

    اول از همه اینکه کارتون خیلی عالیه! بعد دیگه اینکه یه چیز دیگه میخاستم بگم اینکه… کارتون فوق العادست D:

    • فاطمه گفت:

      آه راستی مثل همیشه! آهنگ ها رو اگه دوبازه معرفی کنید ممنون میشیم. البته اگر یه مقدار دقیق تر معرفی کنید با اسم خواننده و نام ترانه عالی میشه. یا اگر لینک بدید به last.fm یا هر جای دیگه که عالی تر میشه 🙂

  • مینا گفت:

    دفاع بد و ناشیانه از مارک و مارکسیسم. هیچ سرمایه داری نمیتونه به این شکل مردم را قانع کنه که مارکسیسم !!ورشکسته!! شده که این دفاع از موضع ضعف و بی منطق شما میکنه. آیا در عرض این سی سال گذشته شما اطلاعات خود به روز کرده اید و یا با همان هائی که در آن موقع یاد گرفتید دارید به دنیا نگاه می کنید؟ درسته مارکسیسم همان است که سی سال پیش بود ولی اطلاعات شما از آن و نگاه شما به آن همانقدر محدود و ناقص است که سی سال پیش بوده. دفاع شما از مارکس و مارکسیسم دقیقا مرا به یاد ایرانیان مسیحی شده در اروپا می اندازد که سعی می کنند دیگران را هم به مسیح جلب کنند
    با این نوع برخورد به دنیا تعجب نکنید اگر بار دیگر <> انقلاب را بردند و نیایید بگویید انقلاب ما را دزدیدند. می خواهید انقلاب کنید خود را مجهز به پیشرفته ترین ها از همه چیز کنید و در درجه اول مارکسیسم. دید مذهبی از مارکسیسم دوباره ما را به همان کوره راههائی خواهد کشاند که سی و دو سال پیش کشاند. هر کسی حق اشتباه دارد اما آنکه دوباره یک اشتباه را ، آنهم اشتباهی به این مهمی را دچار می شود جنایکار است.

  • سحر گفت:

    اون “به چپ چپ” تو تیتراژ به شدت تابلوئه، اما جالب و خلاقانه به کار رفته!

  • باران گفت:

    وقتی روز کودک را به بچه ها تبریک گفتی بغض کرده بودم. چهره تک تک اونا از جلوی چشمام گذشت. راستی اگه الان بود چند تا بچه دیگه هم اضافه می شد بهش. ۳ تا خواهری که توسط سلاح گرم پدرشون کشته شدن جا مونده بودن. برای سال بعد یادت نره…
    موفق باشین رفقا

  • farzad گفت:

    خواننده دقیقه ۴۶ کیه؟

نظر بدهید